پژمردگی ورتيسيليومی

اين بيماري در ايران توسط امينايي و ارشاد در سال 1378 از استان كرمان گزارش شد و عامل بيماري از درختان پسته استان سمنان و خراسان نيز جداسازي گرديد. اصوالًپژمردگي ورتيسيليومي در باغهاي پستهاي كه قبالً در زمين آنها محصوالت حساس به بيماري كاشته شده است، بسيار مخرب ميباشد. به نظر ميرسد كه تغذيه و مديريت صحيح آبياري در كمتر آلوده شدن ريشه درختان پسته به قارچ مؤثر باشد)مكدونالد و همكاران ، 1992.)

نشانه های بيماری:

اولين نشانه هاي پژمردگي ورتيسيليومي، به صورت زرد شدن نواحي بين رگبرگي و سوختگي ها در شاخه هاي مبتال نمايان ميشود. نشانه هاي تيپيك بيماري به صورت پژمردگي ناگهاني و مرگ يك يا تعدادي از شاخه هاي جانبي درخت در اواخر بهار يا اوايل تابستان می باشدپس از آن درخت ميميرد.

نشانه های زوال يا مرگ تدرجی ي در درختكان پسكته بك ه صكورت رنكپ پريكدگي برگها، كاهش رشد شاخههاي انتهايي و اندازه تاج درخت است كه به صورت آهسته و در مدت چند سال ایجاد می شود. به طور کلی ضعف عمومی و عدم شادابی از شایع ترین نشانه های پژمردگي ورتيسيليومي به شمار می رود.

در برش عرضي شاخه های آلوده، به طور معمول خال ها يا نقاط پراكنده سياه رنگ ويا حلقه های منقطع تيره رنگ ديده ميشود. اين نشانه ها بستگي به تعداد آوندهای آلوده دارد. همچنين در برش طولی نيز آوندهاي چوبي سياه رنگ ديده ميشوند. پژمردگي ورتيسيليومي باعث پوسيدگي چوب يا پوست نميشود و از راه اندام های هوايی نميتواند به درخت حمله كند.

 

عامل

عامل بيماري .Kleb dahliae Verticillium است. اين قارچ كنيديوفورهايي با انشعابات فراهم و ريزسختينه های كشيده و رنگدانه دار روي محيط كشت و نيز روی بافت هاي چوبي توليد ميكند. در هر جايگاه روي كنيديوفورها، 3 تا 4 فياليد مشاهده ميشود. كنيديوم ها تك سلولي و شفاف بوده كه به صورت تك يا مجتمع در انتهاي هر فياليد ظاهر ميشوند. ميكرواسكلروتها شامل تعدادي سلول كروي و به رنگ قهوهاي تيره تا سياه مي باشد. در محيط كشت زنجیره ميكرواسكلروتها به صورت شعاعي از مركز به اطراف مشاهده ميشود. دماي مناسب رشد رويشي قارچ 20 تا C°22 بوده ولي جداسازي قارچ از درختان در دماهای بالا مشكل است چرا كه گرما ، قارچ را در قسمتهاي هوايي از بين ميبرد. ( تويتدال و همكاران ، 2002 .)

 

چرخه بيماري و اپيدميولوژي

قارچ ورتيسيليوم در خاك فقط فعاليت محدود پوده رستي داشته و نميتواند به آساني رشد و تكثير پيدا كند. اين بيمارگر ميتواند روي ريشه ميزبانهاي تناوبي زندگي كند و يا اينكه در خاك با تشكيل  اندام های استراحتي كه ريز سختينه ناميده ميشوند زنده بماند. جمعيت پاتوژن در خاكهايي كه محصولات حساس مانند پنبه، گوجه فرنگي، سيب زميني، كدوئيان، نعناع و ... كاشته ميشوند، افزايش مييابد. با زير خاك كردن گياهان، ميكرواسكلروتهاي قارچ در بقاياي آلي يا به صورت آزاد براي چندين سال در خاك دوام مي آورند. ترشحات ريشه گياهان ميزبان و غير ميزبان جوانه زني ميكرواسكلروتهاي نزديك ريشه را تحريك ميكند. قارچ با نفوذ به ريشه، سلولهاي كورتك را آلوده ميكند. پس از آلودگي كورتك ، پاتوژن به دستجات آوند چوبي سال جاري حمله كرده و به اين ترتيب باعث انتقال كنيديواهاي قارچ به قسمتهاي بالایی تنه درخت ميشود.

وجود dahliae. V در آوندهاي چوبي انتقال آب و مواد غذايي را دچار اختالل ميكند. درجه حرارت پائين براي پژمردگي ورتيسيليومي مساعد است. هواي بهاري ووالني مدت و تابستانهاي ماليم باعث تشديد خسارت اين بيماري مي شود. حمالت مكرر قارچ ميتواند باعث بروز آلودگي هاي جديد در هر سال شود. بيماري در خاك هاي مرطوب نمايان تر است چرا كه اين خاكها نسبت به خاك هاي خشك، خنك تر مي باشند. حتي درصد جداسازي قارچ ورتيسيليوم در بهار و بعد 1 از آبياري نسبت به ماههاي ديگر سال بيشتر است. ( محمدي و همكاران ، 2005 .) آبياري نيز ميتواند در ظهور پژمردگي ورتيسيليومي در برخي از محصوالت موثر باشد (مكدونالد و همكاران ، 1992.)

كنترل

براي احداث باغ هاي جديد بايد از زمين هاي عاري از ميكرواسكلروتهاي عامل بيماري استفاده نمود. ضدعفوني خاك قبل از احداث باغ با سموک گازي مانند متيل برومايد مي تواند جمعيت قارچ در خاك را كاهش ميدهد. آفتابدهي همراه با مالچ پالستيكي كه براي چندين هفته در تابستان انجام ميشود از جمله روشهاي مؤثر در كنترل بيماري است. براي ضدعفوني محل درختان آلوده و خشك شده بايد از تركيب دو روش آفتابدهي خاك و كاربرد متام سديم استفاده نمود. استفاده از پايه هاي مقاوم ميتواند بيماري را در باغ هاي پسته كنترل كند. پايه (Gold Pioneer (integerrima. P به Verticillium مقاوم است.

هيبريد 1#UCB( integerrima. P × atlantica. P )به سرما متحمل است اما در مقايسه با پايه Gold Pioneer مقاومت كمتري به Verticillium دارد. گونههاي atlantica. P و terebinthus. P به پژمردگي ورتيسليومي حساسند ( تويتدال و همكاران ، 2002.) ارقام اوحدي، بادامي راور و ريز زرند داراي پايين ترين و ارقام سبز پسته نوق، خن ري دامغان و  احمدآقايي به ترتيب گروه متحمل و بسيار حساس مي باشند. ارقام سرخ ، اكبري وكله قوچي نيز در مقابل پاتوژن حساس ميباشند . (هاديزاده و بنيهاشمي ،1384 .)كنترل علف هاي هرز به خصوص علف هاي هرز خانواده Solanaceae نيز يكي از مهمترين روش هاي كنترل زراعي ميباشد. از انتقال خاكهاي آلوده بايد جلوگيري نمود.

 

منابع مورد استفاده:

امينايي، ا.ا. و ارشاد، ج. 1378 . پژمردگي ورتيسيليومي درختان پسته در استان كرمان. بيماري هاي .176 :35 گياهي تويتدال، بت.ال؛ ميكائيليدس، تمي . جي و شيدت، جي. دبليو. 2002 .بيماريهاي درختان ميوه خشكباري در مناوق معتدله ) ترجمه امير حسين محمدي و معصومه حقدل(. موسسه تحقيقات پسته كشور. 407 صفحه. هادي زاده، ا. و بني هاشمي، ض. 1384 .واكنش ارقاا پسته به جدايه هاي dahliae Verticillium عامل پژمردگي آوندي. بيماري هاي گياهي 41 :561-584. MacDonald, J.D., Goldhamer, D., Bolkan, L. and Beede, R. 1992. Influence of irrigation method on distribution of water, root and Verticillium dahliae microsclerotia in a young pistachio orchard. California Pistachio Industry, Annu. Rep., Crop Year 1991-1992. Mohammadi, A.H., Haghdel, M., Banihashemi, Z., Mohammadi-moghadam, M. and Afzali, H. 2005. Current status of Verticillium wilt disease of pistachio in Iran. IV International Symposium on Pistachio and Almond, Tehran. p: 190.

 

 

 

 

 

 

 

 


انتهای مقاله
  • نویسنده :مونا اسمعیلی

    دکتری گیاهپزشکی شاخه بیماری شناسی گیاهی و تخصص اصلی کنترل بیولوژیک
top